- تن خواه
- بودجه
معنی تن خواه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پول نقد و زر و مال و دولت سرمایه و پول نقد و مال و ثروت
پول نقد، سرمایه، متاع، کالا
مطلوب
پر آز حریص
آنکه بد دیگران را خواهد بد اندیش، کینه ور منتقم
نوعی طعام که از گندم بلغور سازند و با داروهای گرم در آب بجوشانند تا خوب بپزد و قوام گیرد و قدری آب غوره یا شیر در آن ریزند و آنرا بشکل گلوله هایی در آورند و خشک کنند و در زمستان خورند
افسر خواه دوستدار و خواهنده تاج تاج پرست، پادشاه
ماده ای که در طلب نر باشد، خواهان جفت گیری
آنکه طلب نان کند، نان خواهنده
کنایه از فقیر
زنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعم کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، زینیان، نینیا، ساسم، جوانی، نغن، نغنخوٰاد، نغنخوٰالان، نانخوٰاه
کنایه از فقیر
زنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعم کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، زینیان، نینیا، ساسم، جوانی، نغن، نغنخوٰاد، نغنخوٰالان، نانخوٰاه
انتقام جوینده
ماده ای که بطلب نر رودجفت جوی
طالب گنج: در گنج بگشاد بر گنج خواه توانگر شد از گنج و گوهر سپاه. (نظامی)
کسی که وا خواست میکند: معترض: مقابل وا خوانده
میهن خواه وطن پرست
آنکه پس از کشته شدن کسی انتقام وی را می گیرد یا قصاص قاتل را می خواهد
نامطلوب، ناخواسته، نخواسته، بی اراده، بی اختیار
بی اختیار، بدون میل و اراده